ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: جمعه 103 آذر 2

در زمان متوکل عباسى زنى به دروغ ادعا کرد که من زینب دختر على بن ابى طالب هستم  با این حیله از مردم پول مى گرفت - او را نزد متوکل آوردند.
متوکل به او گفت :تو زن جوانى هستى با اینکه از زمان زینب دختر على سالها مى گذرد؟ گفت :پیغمبر دست بر سرم کشیده و دعا کرده است که در هر چهل سال جوانى برایم برگردد .من تا حال خود را به مردم نشان نمى دادم ولى احتیاج وادارم کرد که خود را به مردم معرفى کنم .متوکل گروهى از اولاد على علیه السلام و بنى عباس و طایفه قریش را احضار کرد و جریان را به آنان گفت . چند نفرشان گفتند: روایتى نقل شده که زینب دختر على علیه السلام در سال فلان از دنیا رفته است . متوکل به آن زن گفت :در مقابل این روایت ، تو چه مى گویى ؟گفت :این روایت دروغى است که از خودشان ساخته اند من از نظر مردم پنهان بودم کسى از مرگ و زندگى من خبر نداشت .
متوکل به حاضرین گفت :غیر از این روایت ، دلیلى ندارید تا این زن مغلوب گردد؟
گفتند:دلیل دیگرى نداریم ، ولى خوب است حضرت امام هادى را احضار کنى ، شاید او دلیل دیگرى داشته باشد.سرانجام متوکل حضرت را احضار کرد و قضیه آن زن را برایش مطرح نمود.امام فرمود:حضرت زینب در فلان تاریخ چشم از جهان فروبسته است .
متوکل گفت :حاضرین نیز این روایت نقل کردند، او نپذیرفت و من سوگند خورده ام جلوى ادعاى ایشان را نگیرم مگر با دلیل محکم .
حضرت فرمود:کار مهمى نیست من دلیلى مى آورم که او را مجاب کند و دیگران نیز قبول داشته باشند.
متوکل گفت :آن دلیل کدام است ؟حضرت فرمود:گوشت بدن فرزندان فاطمه علیهاالسلام بر درندگان حرام است اگر راست مى گوید او را جلو درندگان بگذار چنانچه از فرزندان فاطمه علیهاالسلام باشد درندگان به او آسیب نمى رسانند.
متوکل به آن زن گفت :شما چه مى گویى ؟گفت :او مى خواهد من کشته شوم ، در اینجا از فرزندان فاطمه زیاد هستند، هر کدام را مى خواهد جلو درندگان بیاندازد. در این وقت رنگ همگان پرید.بعضى از دشمنان امام گفتند:چرا خودش پیش درندگان نمى رود؟
متوکل به این پیشنهاد تمایل کرد. چون مى خواست بدون آنکه در قتل امام دخالت داشته باشد او را از بین ببرد!به حضرت گفت :چرا خودتان نمى روید؟امام فرمود:اگر شما مایل باشید من مى روم .متوکل گفت : بفرمایید.در آنجا شش عدد شیر بود امام در جلو شیرها قرار گرفت .شیرها اطراف امام را گرفتند، دستهایشان را بر زمین گذاشته سر بر روى دست خویش نهادند.امام دست بر سر آنها کشید و اشاره کرد که کنار بروند و فاصله بگیرند، شیرها به جانبى که امام اشاره کرده بود رفتند و در مقابل امام ایستادند.
وزیر متوکل به او گفت :این کار بر ضرر تو است پیش از آنکه مردم از قضیه با خبر شوند او را بیرون بیاور!متوکل از امام خواست از محل درندگان خارج شود و از حضرت عذر خواست که نظر بدى درباره شما نداشتیم ، مقصودمان این بود سخن شما ثابت شود.
امام که خواست حرکت کند شیرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ایشان مى مالیدند.هنگامى که حضرت پاى به اولین پله گذاشت اشاره کرد برگردید! همه برگشتند و امام بیرون آمد.متوکل به آن زن گفت :اکنون نوبت تو است که به محل درندگان بروى ، ناله و فریاد زن بلند شد، شروع به التماس کرده ، اعتراف به دروغگویى خود نمود.
سپس گفت :من دختر فلان هستم از فقر و تهى دستى به این ادعا افتادم .
متوکل به حرف او گوش نکرد دستور داد او را جلو درندگان بیندازند ولى مادر متوکل درخواست کرد از تقصیرات آن زن بگذرد، متوکل نیز او را بخشید.

بر گرفته از کتاب داستان های بحارالانوار


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در چهارشنبه 87/2/25 و ساعت 6:48 عصر | نظرات دیگران()

بوی زینب است که می آید.....

فضای عالم را معطر می کند، وجودش بر قلب های داغ دیده تسکین است. حضورش بر دل های آشفته مرحم است .

 بوی صبر است که می آید......

 تل زینبیه و زنی که با هر ضربه ای که بر جسم بی جان برادر می خورد می میرد و زنده می شود .عشق، نینوا، ساربان، سرهای بر نیزه ،قامت شکسته،خطبه ی زینبیه و بوی رسوایی بنی امیه

 بوی عشق است که می آید..........

 همان معشوقی که برای رضای او این مصائب را متحمل گشته و حال منتظر است به لقای  او برسد و زینب است فانی در وجه خدا

و در امتداد روضه ی زینب ،روضه ی زهراست....

که این ماه بوی مادرش را هم می دهد بوی فاطمه زهرا سلام الله علیها

و بوی زهراست که می آید........

و ظلم و جوری که بعد از وفات پدر متحمل شده و حال دیگر طاقت ماندن ندارد و می خواهد برای دیدار رب بشتابد و غم عرش و عرض است که  با ناله ی علی عجین شده است که زهرا می رود.........

دل هایتان را آماده کنید کمی گرد و غبار دل بزدایید که

 بوی زهرا و زینب است که می آید ...........

.......................................................................................

پی نوشت:

برای اولین بار در وبلاگ از قلم خودم استفاده کردم و از دوستان منتقد خواهشمندم که نظرشون رو راجع به این نوشته بدند ولی بی انصافی نکنید بار اولمه _یا علی


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در جمعه 87/2/20 و ساعت 7:22 صبح | نظرات دیگران()

پیشوایان اسلام به خرما اهمیت مخصوصى میدادند لذا مى بینیم در حدیثى از امام صادق (ع ) رسیده است که
غذاى رسول خدا نان جوین و حلواى آن حضرت خرما بود.
و نیز مى خوانیم که على (ع ) نان را با خرما میل مى فرموده است .
در ضمن برخى روایات خواصى براى خرما از پیامبر اکرم ائمه اطهار(ع ) رسیده است ، از جمله روزى مقدارى خرما را در پیش پیامبر(ص ) گذاردند، حضرت در این باره فرمود:
در خرما نه خاصیت است :
1- از میکرب جلوگیرى مى نماید 2 - سبب تقویت ستون فقرات است 3 - قوه  باه را زیاد مى کند(خرما دارنده مقدار کمى فیلکولین است فیلکولین تقویت کننده ترشحات مردانگى است).- قواى بینایى و شنوایى را تقویت مى نماید. 5 و 6 - انسان را به خدا نزدیک و از شیطان دور مى نماید. 7 - سبب هضم غذا است 8 - دردها را نابود مى سازد. 9 - دهان را خوشبو مى نماید.
حضرت على (ع ) فرموده اند : خرما بخورید، زیرا خرما شفاى دردهاى بسیارى است
 بنابر آنچه غذا شناسان بیان نموده اند
:
خرما از سرطان جلوگیرى مى نماید طبق آمارهایى که گرفته شده در مناطقى که خرما بیشتر خورده مى شود مورد ابتلاى به سرطان کمتر است زیرا امروزه ثابت شده است که نقصان منیزیم زمینه را براى ابتلاى به بیمارى سرطان فراهم مى آورد و خرما داراى مقدار فراوانى منیزیم است و به همین جهت است که اعراب و صحرانشینان با آنکه در فقر غذایى بسر مى برند بواسطه خوردن خرما ابدا مبتلا به سرطان نمیشوند
مزه شیرین و خاصیت دفع خلط خرما زیاد است و مى توان شصت گرم آنرا در یک لیتر آب جوشاند و آنرا در مورد زکام و درد گلو و تمام عفونت هاى ریوى مصرف نمود تازه معلوم شده قدرت قند خرما بیشتر از قند خالص ‍ بوده ، و اگر دو دسته حیوان را در نظر بگیریم که یک دسته از قند خرما و دسته دیگر از قند خالص استفاده کرده اند رشد اولیها بیشتر خواهد بود
مبتلایان به دیابت (مرض قند) مى توانند بجاى قند از خرما استفاده نمایند زیرا منیزى موجود در آن کار کلیه و لوزالمعده را آسان نموده ، از طرفى ویتامین (ب 2) موجود در آن جاذب مواد قندى سایر غذاهاست .
و باز هم خرما 
پیشوایان اسلام در موارد دیگرى نیز به خوردن خرما توصیه نموده اند از جمله :
مردى خدمت موسى بن جعفر(ع ) از رطوبت مزاج و سستى اعضاء شکایت کرد، امام (ع ) به او فرمود:
خرماى برنى (نوعى از خرما) را ناشتا بخور و آب نیاشام آن مرد به این دستور عمل کرد، رطوبت از او برطرف شد، اما در مقابل ، گرفتار یبوست شد، براى بار دوم خدمت امام (ع ) رسید و از یبوست خویش شکایت نمود آن حضرت فرمود: خرما بخور و بعد از آن آب بیاشام آن مرد چنین کرد و اعتدال خویش را باز یافت .
خرما چون کالرى زیاد ایجاد مى کند رطوبت را از بین مى برد، و از آنطرف 5 درصد میوه بطور تقریب سلولز است ، و به همین علت ، طبیعى ترین و بهترین ملین ها بوده و از یبوست جلوگیرى مى نماید.
از تاثیرات خرما که مربوط به روان و روح و صفات نفسانى انسان است در کلام پیامبر(ص ) از آن خبر داده شده .به زن باردار در آخرین ماه حاملگى خرما بدهید زیرا کودک او بردبار و پاکیزه خواهد شد.
از آنجا که روح جسم با هم پیوند ناگسستنى دارند و در بسیارى از موارد، نگرانیهاى روحى بر جسم اثر گذاشته و از سوى دیگر، لذتهاى جسمى سبب آرامش روح مى گردد، دانشمندان ، خرما را از این راه ضد حساسیت و خشونت معرفى مى نمایند.
---------------------------------------------------------
گفتم خرما دلم نیومد روایت زیر رو نذارم از توی آرشیو در آوردم تا اونایی که نخوندند استفاده کنند.اگه حوصله دارید بهتون سفارش می کنم بخونید خیلی خیلی زیباست رو من که خیلی اثر کرد.

 مرد مسلمانى بود که شاخه یکى از درختان خرماى او به حیاط خانه مرد فقیر و عیالمندى رفته بود، صاحب درخت گاهى بدون اجازه وارد حیاط خانه مى شد و براى چیدن خرماها بالاى درخت مى رفت ، گاهى تعدادى خرما به حیاط مرد فقیر مى افتاد و کودکانش خرماها را بر مى داشتند، مرد از درخت پایین مى آمد و خرماها را از دست آنها مى گرفت و اگر خرما را در دهان یکى از بچه ها مى دید انگشتش را در داخل دهان مى کرد و خرما را بیرون مى آورد.
مرد فقیر خدمت پیامبر رسید و از صاحب درخت شکایت کرد. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: برو تا به شکایتت رسیدگى کنم .
سپس پیامبر صاحب درخت را دید و به او فرمود: این درختى که شاخه هایش به خانه فلان کس آمده است به من مى دهى تا در مقابل آن ، درخت خرمایى در بهشت از آن تو باشد؟
مرد گفت : نمى دهم ! من خیلى درختان خرما دارم و خرماى هیچ کدام به خوبى این درخت نیست .
حضرت فرمود: اگر بدهى من در مقابلش باغى در بهشت به تو مى دهم . مرد گفت : نمى دهم !
ابو دحداح یکى از صحابه پیامبر بود، سخن رسول خدا را شنید. و عرض ‍ کرد: یا رسول الله اگر من این درخت را از او بخرم و به شما واگذار کنم آیا شما آنچه را که به آن مرد مى دادى به من مرحمت مى کنى ؟ فرمود: آرى . ابو دحداح رفت با صاحب درخت صحبت کرد مرد گفت : محمد (صلى الله علیه و آله ) مى خواست مقابل این درخت درختهایى در بهشت به من بدهد من نپذیرفتم چون خرماى این درخت بسیار لذیذ است . ابو دحداح گفت : آیا حاضرى بفروشى یا نه ؟ گفت نه ، مگر اینکه چهل درخت به من بدهى . ابو دحداح گفت : چه بهاى سنگینى براى درخت کچ شده مطالبه مى کنى . ابو دحداح پس از سکوت کوتاه گفت خیلى خوب چهل درخت به تو مى دهم .
مرد طمع کار گفت : اگر راست مى گویى چند نفر بعنوان شاهد بیاور! ابو دحداح عده اى را براى انجام معامله شاهد گرفت آنگاه به محضر پیامبر آمد و عرض کرد: یا رسول الله درخت خرما را خریدم ملک من شده است ، تقدیم خدمت مبارکتان مى کنم ، تقاضا دارم آن را از من بپذیر و باغ بهشتى که به آن مرد مى دادى قبول نکرد اینک به من عنایت فرما.
پیامبر فرمود: اى ابو دحداح ! نه یک باغ بلکه تعدادى از باغهاى بهشت در اختیار شماست . پیامبر به سراغ مرد فقیر رفت و به او گفت این درخت از آن تو و فرزندان تو است .
داستانهای بحارالانوار جلد 4



 


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در جمعه 87/2/13 و ساعت 3:59 عصر | نظرات دیگران()


در زمانى که امام حسن عسکرى علیه السلام در زندان بود در سامراء قحط سالى شد و باران نیامد. خلیفه وقت (معتمد) دستور داد تا همه براى نماز استسقاء (طلب باران ) به صحرا بروند. مردم سه روز پى در پى براى نماز به مصلى رفتند و دعا کردند ولى باران نیامد.
روز چهارم ((جاثلیق )) بزرگ اسقفهاى مسیحى با نصرانیها و رهبانان به صحرا رفتند. در میان آنها راهبى بود. همین که دست به دعا برداشت باران درشت به شدت بارید بسیارى از مسلمانان از دیدن این واقعه شگفت زده شده و تمایل به دین مسیحیت پیدا کردند این قضیه بر خلیفه ناگوار آمد ناگزیر دستور داد امام را به دربار آوردند خلیفه به حضرت گفت : به فریاد امت جدت برس که گمراه شدند!
امام علیه السلام فرمود: فردا خودم به صحرا رفته و شک و تردید را به یارى خداوند از میان برمى دارم .
همان روز جاثلیق با راهب ها براى طلب باران بیرون آمد و امام حسن عسکرى علیه السلام نیز با عده اى از مسلمانان به سوى صحرا حرکت نمود همین که دید راهب دست به دعا بلند کرد به یکى از غلامان خود فرمود:
دست راست او را بگیر و آنچه را در میان انگشتان اوست بیرون آور.
غلام ، دستور امام علیه السلام را انجام داد و از میان دو انگشت او استخوان سیاه فامى را بیرون آورد امام علیه السلام استخوان را گرفت . آن گاه فرمود:
- حالا طلب باران کن !
راهب دست به دعا برداشت و تقاضاى باران نمود. این بار که آسمان کمى ابرى بود، صاف شد و آفتاب طلوع کرد.
خلیفه پرسید: این استخوان چیست ؟
امام علیه السلام فرمود: این استخوان پیامبرى از پیامبران الهى است که این مرد از قبر یکى از پیامبران خدا برداشته است . هرگاه استخوان پیامبران ظاهر گردد آسمان به شدت مى بارد.

بحار: ج 50، ص 270
--------------------------------------------------
به قول بچه ها پی نوشت1: بعد از مدت ها که شعر و شاعری رو کنار گذاشته بودم چند روز پیش مجبور شدم برای تولد دوستم یه شعر بگم. (چون شعر مناسبی پیدا نکردم که توی کارت تبریکش بنویسم) بی زحمت لطف کرده شعر رو بخونید و نظر هم بدید آخرشم بهم بگید من شاعر می شم یا نه؟
                                
ای گل طریق هدایت هُدای تو
                          زیباترین ظهور ولایت برای تو
                          در خلوت شب ندا می کند،دلم
                          زیباترین شفیع قیامت برای تو


 



 نوشته شده توسط کل من علیها فان در جمعه 87/2/6 و ساعت 10:13 عصر | نظرات دیگران()

مردى از انصار قصد مسافرت داشت . به همسرش گفت : تا من ازمسافرت بر نگشته ام تو نباید از خانه بیرون بروى .
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است .
کسى را نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته ، از منزل خارج نشوم . اکنون شنیده ام پدرم سخت بیمار است ، اجازه فرمایید من به عیادتش ‍ بروم .
پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:
در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن !
چند روزى گذشت . زن شنید که مرض پدرش شدت یافته . بار دوم خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله پیغامى فرستاد که یا رسول الله ! اجازه مى فرمایید به عیادت پدر بروم ؟
حضرت فرمود:
- نه ! در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!
پس از مدتى شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسى را فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته ، اجازه فرمایید بروم در مراسم عزاداریش شرکت کنم ، برایش نماز بخوانم ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله این دفعه هم اجازه نداد و فرمود:
- در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن !
پدرش را دفن کردند. پس از آن پیغمبر صلى الله علیه و آله کسى را به سوى آن زن فرستاد و فرمود:
به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت ، خداوند گناهان تو و پدرت را بخشید.
بحار: ج 22، ص 145.

 نوشته شده توسط کل من علیها فان در پنج شنبه 87/2/5 و ساعت 3:16 عصر | نظرات دیگران()


 

محمدبن مسلم راوى معتبر مى گوید:
روزى خدمت امام باقر بودم ، ناگاه یک جفت کبوتر نر و ماده به نزد حضرت آمدند و به زبان خود صدا مى کردند و حضرت جوابى چند به آنها فرمود.
پس از چند لحظه پرواز کردند و بر سر دیوار نشستند و در آنجا نیز هر دو اندکى صحبت کردند و رفتند.
حقیقت ماجرا را از امام پرسیدم ، فرمود:
پسر مسلم ! هر چه خدا آفریده ؛ پرندگان ، حیوانات و هر موجود زنده اى از ما اطاعت مى کنند.
این کبوتر نر، گمان بدى به جفت خود داشت و کبوتر ماده قسم یاد مى کرد که من پاکم ، گمان بد به من نداشته باش ! کبوتر نر قبول نمى کرد.
ماده گفت :راضى هستى براى محکمه نزد امام باقر برویم و درباره ما قضاوت کند؟
نر پذیرفت .پیش من که آمدند، گفتم :
ماده راست مى گوید و بى گناه است . آنها هم قضاوت مرا پذیرفتند و رفتند.
بحار: ج 46، ص 238.


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در یکشنبه 87/2/1 و ساعت 7:43 عصر | نظرات دیگران()

بسم الله، باز هم دیر اومدم و مناسبت تموم شد و از قافله ی تبریک گویان به ساحت امام زمان بابت تولد پدر بزرگوارشان جا موندم اما شاید هنوز هم بشه یک کارایی کرد
خیلیم دیر نشده می دونی چرا؟هر وقت که تونستیم آدم بشیم و از گناه دوری کنیم و نفسمون رو نگه داریم اماممون رو خوشحال کردیم همیشه ما فکر می کنیم دی شده اما باور کن وقت داری بدو که امام منتظره......
یه روایت از امام حسن عسکری؛ ساده ولی عمیق ؛

امام حسن عسکری در زمان کودکی در چاه آب افتاد و پدرش امام هادی در حال نماز خواندن بودند. زنها از افتادن او فریاد می زدند تا اینکه امام نماز را به پایان رسانید و فرمود : ترسی نیست. آنگاه آب چاه بطور کامل بالا آمد و حسن (ع) بر روی آب قرار گرفت.
علی علی

 


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در سه شنبه 87/1/27 و ساعت 8:31 عصر | نظرات دیگران()

گلابى 
میوه اى است خوشمزه و گوارا بدون ضرر براى بیماران .
همانطور که هر میوه اى تازه آن به کهنه و کمپوت شده آن فرق دارد در گلابى نیز چنین است گلابى کمپوت شده فاقد منیزیم ، منگنز، مس ، گوگرد، و کلر مى باشد و سایر مواد که براى گلابى تازه شمرده شد در گلابى کمپوت شده بمقادیر کمترى وجود دارد
پیشوایان گرامى اسلام در مواردى به خوردن گلابى توصیه نموده اند مانند:
امام ششم مى فرماید: گلابى بخورید زیرا قلب را روشن مى کند ناراحتیهاى داخلى را به اذن خداوند تسکین مى دهد.
در این روایت بطور عموم گلابى  براى ناراحتیهاى داخلى تجویز شده است ، و دانشمندان غذاشناس نیز گلابى را اینطور معرفى مى کنند.
ملین و مدر بوده و براى غدد داخلى بسیار مفید است ، اعصاب را تسکین مى دهد و براى امراض سینه یک میوه بسیار عالى است...
داراى ارسنیک است و از این جهت درمان رعشه است و براى امراضى که قوا را تحلیل مى برند مانند سل ، کم خونى و ضعف مفرط موثر است
از نظر پیشوایان اسلام ، گلابى براى تقویت معده مفید است و از این رو دستور داده اند که آنرا روى غذا بخورند.
امام صادق (ع ) مى فرماید: گلابى معده را دباغى مى کند، و باعث تقویت آن است و از این نظر که معده را تقویت مى کند با  به یکسان است ، و براى این کار بهتر است آنرا پس از غذا بخورند، و نیز هر کس که مبتلا به غم و اندوه است گلابى بخورد.
گلابى رسیده را خوب جویدن و آهسته خوردن و یکعدد بیشتر روزانه نخوردن براى کسانى که معده ضعیف دارند موثر است ... گلابى براى ترشحات دستگاه گوارشى مناسب مى باشد
در روایات از گلابى بعنوان یک میوه مفرح و ضد غم و اندوه نامبرده شده است این مطلب با اینکه در دو روایت قبلى بوده ، در پاره اى از روایات دیگر نیز آمده است مانند:
مردى نزد امام ششم (ع ) از گرفتگى قلب و ناراحتى آن شکایت کرد آن حضرت فرمود: گلابى بخور
در گلابى خواصى است که بطور غیر مستقیم تاثیرات نیکویى بر روى قلب دارد.
گلابى اعصاب اشخاص عصبانى را آرام و اعمال غدد داخلى را تقویت و خون را تصفیه و کلیه ها را براه انداخته و روده هاى تنبل را تحریک و بیماریهاى گلو و ضعف عمومى و کم خونى و سل را سودمند مى باشد...
گلابى با عطر و اسانس مخصوصى که دارد، محرک روحى است.

برگرفته از کتاب اسلام پزشک بی دارو


 نوشته شده توسط کل من علیها فان در شنبه 87/1/24 و ساعت 10:11 عصر | نظرات دیگران()

بکر پسر صالح مى گوید:
من دامادى داشتم به امام جواد علیه السلام نامه اى نوشت و در آن اظهار داشت که پدرم دشمن اهل بیت است و عقیده فاسد دارد، با من هم بدرفتارى مى کند و خیلى اذیتم مى نماید.
سرورم ! نخست از تو مى خواهم براى من دعا کنى ! ضمنا نظر تو در این باره چیست ؟ آیا علیه او افشاگرى کنم و عقیده فاسد و رفتار زشت او را براى دیگران بیان کنم ؟ یا با او مدارا نموده و خوش رفتار باشم ؟
امام جواد علیه السلام در پاسخ نوشت :
مضمون نامه تو و آنچه که راجع به پدر خود نوشته بودى فهمیدم ، البته به خواست خداوند من از دعاى خیر تو غفلت نمى کنم اما این را هم بدان مدارا و خوش رفتارى براى تو، بهتر از افشاگرى و پرده درى است و نیز بدان با هر سختى ، آسانى است . شکیبا باش و عاقبت نیکو اختصاص به پرهیزگاران دارد. خداوند تو را در دوستى اهل بیت ثابت قدم بدارد! ما و شما در پناه خداوند هستیم و پروردگار نیز پناهندگان خود را نگهدارى مى کند.
بکر مى گوید:
پس از آن خداوند قلب پدر دامادم را چنان دگرگون ساخت که دوستدار اهل بیت شد و به پسرش هم محبت نمود.

برگرفته از کتاب داستان های بحارالانوار
 نوشته شده توسط کل من علیها فان در سه شنبه 87/1/20 و ساعت 7:44 عصر | نظرات دیگران()

اسلام و بنفشه  
براى بنفشه در اسلام دو مصرف دیده مى شود.
1 - مصرف داخلى 2 - مصرف خارجى
درباره مصرف داخلى آن پیامبر اکرم (ص ) مى فرماید: اگر مردم مى دانستند خداوند در بنفشه چه خواصى قرار داده است از آن بسیار مى خورند.
بنفشه اگر تازه باشد شکم را استراحت مى دهد، صفرا را کم مى کند، سینه را پاک کرده و آنژین را درمان مى کند، شما وقتى بنفشه را براى درمان برونشیت ، سیاه سرفه ، گریپ ، میگرن ، زکام ، و یا اختلالات کلیه مصرف مى کنید فوائد آنرا مشاهده خواهید کرد.
در پزشکى جدید برگهاى بنفشه را براى درمان سرطان ، داروى موثرى مى دانند و در حال حاضر مشغول مطالعه درباره آن هستند، در سال 1905 یک پزشک انگلیسى به نام (گوردون ) اعلام داشت که بنفشه را خیسانیده و آن را به عنوان مصرف داخلى و خارجى به کار برده و ناراحتى دمل هاى دردناک را آرام و حجم آنها را کم کرده است
و مى بینیم پیشوایان اسلام در مورد درمان بیماریها به وسیله بنفشه دستوراتى داده اند، از جمله امیر المومنین (ع ) مى فرماید:حرارت تب را بوسیله بنفشه و آب خنک از بین ببرند.
پیروان مکتب بقراط حکیم ، بنفشه را براى سردرد، آفتاب زدگى و بیماریهایى عفونى همراه با تب و لرز تجویز مى کردند.

 درمان برونشیت
 
جوشانده گل بنفشه خشک را با عسل ، شیرین کنید و هر روز سه تا پنج بارو هر بار یک فنجان از آنرا بنوشید
مصارف استعمال خارجى بنفشه نیز فروان است و
براى درمان انواع آنژین ، خون ریزى لثه و امراض پوستى ، به کار مى رود
.
درمان آنژین 30 تا 50 گرم گل بنفشه خشک را در یک لیتر آب سرد بریزید و ظرف محتوى آنرا روى آتش بگذارید تا به جوش آید، سپس آتش ‍ را خاموش کنید و 15 دقیقه بگذارید بماند تادم بکشد بعد آن را به عنوان دواى غرغره مصرف کنید.
و نیز با همین جوشانده اگر روزى دو بار دهان را شستشو دهید تحریکات لثه ها را متوقف مى کند و آنها را محکم مى سازد و در نتیجه دیگر دچار خونریزى لثه ها نمى شوید
روغن بنفشه  
پیشوایان اسلام در مصارف استعمال خارجى بنفشه به روغن آن تا کید فرموده اند و روغن بنفشه را در چند مورد براى مالیدن ، به سر و بدن یا پیشانى و در موارد دیگر، براى چکاندن در بینى تجویز نموه اند:
امام صادق (ع ) مى فرمودند: روغن بنفشه روغن بسیار خوبى است زیرا دردهاى سر و چشم را از بین مى برد، پس آنرا بکار ببرید.
امام ششم مى فرماید: روغن بنفشه را به ابروان خود بمالید زیرا سردرد را از بین مى برد.
در زمان امام صادق (ع ) مردى از الاغ افتاده بود و مغزش صدمه دیده بود، آنحضرت فرمودند روغن بنفشه در بینى او بچکانید، با این دستور آن مرد بزودى بهبود یافت
دانشمندان اثرات نیکوى بنفشه را بر زخمهاى جلدى بسیار گفته اند، و لیکن پیشوایان اسلام ، بنفشه را به کمک روغن ها (مانند کنجد یا بادام ) موثر و بهتر دانسته اند.
برگهاى بنفشه را در کمى آب مى پزند و آنرا له کرده و به صورت ضماد در مى آورند و براى معالجه ترک خوردن و زخمهاى جلدى سرپستان خانمها استفاده مى کنند، در این مورد بخصوص ، برگهاى تازه بنفشه را هم میتوان له کرده و بصورت ضماد استعمال کرد
طبق تجربیات زیاد، در مواقعى که بینى ، خشک مى شود یا انسان گریب شده باشد و بینى او گرفته شده باشد، روغن بنفشه ، بهترین درمان است .
یا علی

 نوشته شده توسط کل من علیها فان در شنبه 87/1/10 و ساعت 11:21 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 93
بازدید دیروز: 21
مجموع بازدیدها: 278072
جستجو در صفحه

محتوای لینکها مورد تایید نیست
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
در انتظار آفتاب
.:: بوستان نماز ::.
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
جاده های مه آلود
گل نیلوفر
حبل المنتین
تخریبچی ...
****شهرستان بجنورد****
مشاور
عشق الهی
در محضر مولی علی
آقا شیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
سفیر دوستی
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

ما صاحبی داریم
.: شهر عشق :.
بوی سیب
سبحان
بچه های خدایی
شبستان
عشق
اواز قطره
به یاد شهدا
شبکه های کامپیوتری رجیستری ویروس نویسی
.:مطالب جدید18+ :.شاه تورنیوز+شاه تورخبر+شاهتورنیوز+شاه طورنیوز
آتیه سازان اهواز
رویابین
پرواز را به خاطر بسپار
کشکول
نوری چایی_بیجار
نقاشی های الیکا یحیایی
فرجی دیگر
منطقه ممنوعه
کبو ترانه .... تا بام ملکوت
قوطی عطار
حفاظ
احساس ابری
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h
کوثر بیکرانه، بانوی آب و آئینه
سلام بر عزیز دل حیدر
* امام مبین *
حاج آقا مسئلةٌ
رنگارنگ
مذهبی - سیاسی - فرهنگی
مذهبی - سیاسی - فرهنگی
حدائق ذات بهجة
صهبا
بانو بلاگ
پوست کلف
کانون لشکر فرهنگی یوسف زهرا
کجایید ای شهیدان خدایی
چهارده معصوم
اولی الابصار
حریم یاس
ضحی
احادیث
زیر آسمان خدا
دنیا به روایت یوسف
طبیب عشق....
آینه
آسمان عطش
خدای که به ما لبخند میزند
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
امام زاده های ایران سلام الله علیها
دوستی با خدا
نظامی والا و ولایی
ای که مرا خوانده ای....... راه نشانم بده
دریادل تنها
تازه ها
ای تشنه لب
من و او
قرارمون تو آسمون
عدالت جویان نسل بیدار
جزتو
محتوای لینکها مورد تایید نیست
خبر نامه