آخرین صاحب لوا
بسم الله الرحمن الرحیم
هر اومدنی یک رفتنی داره
اومدم بگم منم رفتم.....
دوستان عزیز خودتون و خانوادتون و ایمانهاتون رو به خدا سپردم
اگه کسی از من گله ای داره یا از قدیم قدیما یعنی از 5-4 سال پیش از من ناراحتی داره حلال کنه اگرم مورد خاصی هست پیام بده تا خودم شخصا دمشو ببینم و حلیت بطلبم!
خوب دیگه این وبلاگ هم کوله شو بسته داره رفع زحمت می کنه
اگه صحبتی حرفی حدیثی چیزی دارید ایمیل و آیدی من در خدمت دوستان هست
فکر نمی کنم که دیگه بر گردم و بنویسم ولی به قول دوستان راه توبه همیشه بازه...
ما رفتیم....
التماس دعا
سه گل روییده اندر باغ احساس
گل سوسن گل لاله گل یاس
گل اول که ماه عالمین است
عزیز فاطمه نامش حسین است
گل دوم نگر غرق است در فضل
امیر مرتضی نامش ابا الفضل
گل سوم گل میعاد باشد
امام چهارمین سجاد باشد
اعیاد این سه بزرگوار را به ساحت مبارک بقیه الله و به شیعیان آن حضرت تبریک عرض می کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا مدتی است تو را گم کرده ام....
منظور من از اینکه می گویم تو را نمی یابم این نیست که قبلا تو را پیدا کرده بودم چون همگان می دانند که هرچه هم بدانند ولی تو را نمی شناسند چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک!
و منظور من از گم کردن یعنی از تو فاصله گرفتن و روح عبادتت را از دست دادن است
خدایا خودت را در قلب من آشکار کن قلبم بی تو بی تهی است....
خدایا مگر نمی بینی در راه تو علیل و بی دست و پا هستم
مگر نمی دانی راه را از بی راه تشخیص نمی دهم!
مگر نمی بینی چگونه نفسم دست و پایم را بسته و مجال نفس کشیدن در راهت و حرکت به سویت را از من گرفته است....
مگر نمی بینی شیطان چگونه مرا بازیچه ی خود کرده و مرا در بند خود کشیده است؟
خدایا تو می دانی که اگر به بندگانت اقبال نکنی در چاه خسران خواهند افتاد.
و من در چاه خسرانم ای الهی.....
یا رب نظری کن که دلم سخت مجروح است و با هیچ مرهمی غیر از توجه و عنایت تو التیام نمی یابد
التیامم بده یا رب
خدای من !!!
گاهی وقت ها که سعی می کنم تو را راضی کنم انقدر با تو خوش می شوم که هرچه غم دارم را فراموش می کنم آن زمان دلم می خواهد هیچ وقت از تو جدا نشوم
اما امان از دست دلم !
وقتی که تو را نمی یابم همیشه کسل هستم و بدنبال راهی که مرا خوشحال کند اما چه فایده هر چقدر هم خوشحال شوم باز هم کوتاه مدت است اگر هم حتی خودم را غرق در لذات دنیوی (ازحلالش تا به حرامش) کنم بازهم تمام شدنی است آنچه باقی است و همیشه می ماند تویی!
کل من علیها فان و یبقی ذوالجلال و الاکرام
کل شییی هالک الا وجه
خدای من!
چه کنم با این نفس بد کارم؟
چه کنم که تو را بخواند؟
چه کنم که هر لحظه در یاد تو باشد؟
چه کنم که خطا نکند؟
چه کنم که تو را حس کند؟
خدایا خودت گفتی
ادعونی فاستجب لکم
و خودت وعده دادی پس اجابت کن
حالا تو را می خوانم
الهی
مددت یدی
دستم را بگیر که سخت در دسته ی گمراهانم
دستم را بگیر که سخت غرق دنیا شدم
دستم را بگیر چون عهد الست را فراموش کردم
دستم را بگیر که از تو دور شده ام
دستم را بگیر
صدایت می کنم
دستم را بگیر ای ارحم الراحمین!
آقای مهربانم سلام
انشا الله همیشه سالم باشید و سایه ی لطفتان از سر ما کم نشود.
حال ما که خیلی بد است و اگر فکری به حالمان نکنید از دست می رویم
نامه هایم هم تکراری شده و دیگر دستم هم برای نوشتن به خاطر تو عجله ندارد
قبلا هر وقت می خواستم برای شما بنویسم دستانم می لرزید ولی الان دیگر نمی لرزد چون که حجب و حیا اش کم شده ستی که برای شما نلرزد دست نیست
آقا دل ما که دل نیست گل است ، پس به گل ما نیگاه کن
آقا در این قحط ایمان ، خوشحال بودیم که حد اقل هفته ایی یک بار در دعای ندبه شما را می خواندیم! اما انگار از بس از دست ما ناراحتید که حتی دیگر اجازه ی ندبه را هم نمی دهید!کم لیاقت شده ایم
آقا ! رهایمان نکن چرا که سخت منحرف شدیم و نیاز به تو داریم
آقا نگذار قلوبمان از عشق تو خالی شود البته خالی که بود ما ادعایی نداشتیم فقط به دادمان برس که خالی تر نشود
قلب ما را لایق محبت خود بدان و این گدا را رد نکن.
دلها همه شکسته است !!!!
آقا جان عده ای انقدر در هوسرانی های خود پیش تاخته اند که تو برای آنان تصویر مبهم و حتی برای عده ای افسانه شده ای
بیا تا ما تو را به آنها نشان دهیم و بگوییم ما راست می گفتیم،بیا و از دشمنان محارب اسلام انتقام بگیر تا دل های ما خنک شود تا کی ببینیم این همه ظلم و ستم را؟؟؟
آقا ما امید داشتیم وقتی تو بیای در رکاب تو باشیم ولی انگار در خیال بافی هم اسراف کردیم !تو این گدا را از بابت توهم بالایش ببخش! در همین جا به شما می گویم که فقط بیا ! ما که لایق در رکاب بودنت را نداریم اما شاید عده ای هنوز باشند که وقتی اسم مبارکت می آید قلبشان می تپد آقا به خاطر آنان بیا
آقا ما دوست داریم با تو باشیم گرچه تو ما را نمی خواهی ولی ما دست بردار تو نیستیم
انقدر صدایت می کنم که بالاخره صدایم را بشنوی
ای یا بن الحسن بیا
بسم الله
از وقتی تو رفتی عالم زهم پاشید...........
یابن الحسن:
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل اتشین سخن،تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نبامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم،نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح،ظهر نه غروب شد نیامدی...